اراده معطوف به قدرت، در حال بازیابیِ خود ممکن است با مشکلات و موانعی روبهرو شود؛ اما از این حقیقت هرگز نمیتوان دست شست که قدرت زاییدهای جز قدرت نخواهد داشت.
اراده معطوف به قدرت، امکانهایی برای به قدرت رسیدنِ اراده مهیا میکند که جز پیامدهای آن، یعنی قدرتِ پیشینی نیستند، و به زبان ساده تر ، قدرت برای خود یک دایره محدود از ارادهها را خواهد ساخت که تنها و تنها از ناحیه خود صادر میشود و خللی درآن وارد نیست.
این ارادهها که از ناحیه قدرت صادر میشوند کاری جز تحکیم مبانی آن و تهیه زوج-اهرمِ-فشار؛ یعنی مقبولیت و مشروعیت ندارند، به همین خاطر همیشه قدرت در یک سیکلِ بازیابیِ قدرت ظاهر میشود نه اصلاح و نه تغییر.
اخیرا دادگاهِ یکی از مدعیان تقلب در انتخابات 1388 ایران برگزار شد که ادله ادعای این مدعی، اظهارات تنی چند از مقامات بلند پایه بود، مقاماتی که میشود گفت در 40سال گذشته همواره دارای جایگاههای پرنفوذ و در عین حال انتصابی بودهاند؛ حال همه انتظار دارند که دادگاه با احضار آن مقامات به شفافیت موضوع کمک کند؛ در پس این واقعه اما سوالات مکرری به ذهن متبادر میشود؛ اینکه چرا پس از 10 سال باید به این مسئله پرداخت؟ ( هرچند نگارنده هیچ تاریخ انقضایی برای احقاق حق قائل نیست ) ولی برآیندی که از شرایط برمیآید، با سختتر شدن وضع اقتصادی کشور و حتی شائبه جنگ، طرح این مسائل چه کمکی میتواند به عموم مردم کند؟ آیا اصلا طرح این مسئله برای کمک به مردم است یا کمک به بازیابیِ وجاهت ی نظام؟ چرا که پس از سال 1392، و با روی کار آمدن دولت متبوع مخالفانِ انتخابات 1388، فرصت مناسبتری برای برگزاریِ این محکمه به نظر میرسید، اما چرا اینطور نشد؟ و این مهم را معطل ساختند؟ در حالیکه تمام این اتفاقات، در همان بازه زمانی سال 1388 مطرح شد، یعنی از همان وقت پتانسیل طرح این مسئله در محکمه وجود داشت، اما این تعلل 10 ساله برای چیست؟
شاید پاسخ این سوال ها در مرور رویدادهای 10 ساله داخل کشور باشد؛ در 10 سال گذشته جریان دولتهای نهم و دهم، که به مثابه جریانِ سومی در سپهر ی کشور فعال شده بود، کاملا خنثی شد، تا آن جا که رهبری جمهوری اسلامی، به عنوان شخص اول کشور و صاحب احکام حکومتی، حضور رئیسجمهور سابق را در انتخابات 1396 منع کرد و در ادامه برخوردها با جریان سوم ی کشور، چندین تن از نزدیکان رئیسجمهور پیشین را نیز راهی زندان کردند. این جریان که همواره منتقد وضع موجود بوده، با طرح محکمه انتخابات 1388 کامل از بین خواهد رفت، جریان نوپایی که به محض تصدی قدرت، مغضوب دو جریان دیگر، یعنی اصلاحطلب و اصولگرا واقع شد، وچه در سالهای تصدی امور و چه بعد از آن به طرق مختلف آماج حملات این دو جریان قرار گرفت؛ این مهم در حالی روی داد که دو جریان دیگر همواره فرصت حضور در انتخاباتها را داشته و همواره کسری از قدرت را به خود اختصاص میدادند.
در ادامه ، پس از سال 1392، دولت تدبیر و امید روی کار آمد، که موضع گیری به شدت منفی نسبت به دو دولت پیش از خود نشان داد، و حتی این مواضع تا جایی پیشرفت که طرحهای ملی نظیر مسکن مهر را نیز مسکوت گذاشت، و رفته رفته وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم بد و بدتر شد تا در سال 1396 اعتراضات گستردهای در کشور شکل گرفت؛ هرچند دیگر از آن اعتراضات خبری نیست، اما دغدغههای مطرح شده در آن همچنان مثل آتشی زیر خاکستر گاهگاهی زبانه میکشد.
همه اینها وضعیتی را پدید آورده تا گوشِ شنوایی برای مخالفان در سطح کلان باقی نماند؛ و حتی ادامه حیات جریانهای ی را با اما و اگرهای زیادی روبرو ساخته که مبادا در آیندهای نهچندان دور از جانب مردم دیگر هیچ اقبالی نداشته باشند.
اما نظام فرصت بیبدیلی با گشودن پرونده مسکوت انتخابات 1388 برای خود پدید آورد؛ نوک پیکان انتقادات، از سال 1388 به این سو تماماً متوجه دولت وقت بود، قضاوتهایی که حتی عملکرد دولتهای نهم و دهم را نادیده میگرفت، همواره نشانگر یک نگاهِ احساسی و انتخاباتی در آن مقطع بودهاست، این نگاه، نگاه عمده مخالفان دولتهای نهم و دهم بود که از جناح مخالف صادر میشد؛ اما جناح اصولگرا نیز ازآن پس با طراحی کلیدواژه جریان انحرافی و طرح تهمتهای گوناگون به دولتهای نهم و دهم، گوی دشمنی را از جناح اصلاحطلب ربود و از هیچ فرصتی برای شمشیر کشیدن به روی دولت عدالت و مهرورزی فروگذار نمیکرد، این عداوتها تا آنجا ادامه پیدا کرد که حتی وزارت امور خارجه دولت وقت را ساقط کردند و در سال 1390 با کسب اجازه از رهبری جمهوری اسلامی و بدون حضور نماینده دولتِ مردمی در مسقط با طرفین خارجی وارد مذاکره شدند که در نهایت به برنامه جامع اقدام مشترک منتهی شد.
گشودن پرونده تقلب انتخابات 1388 ، برای هر دو جناحِ اصلاحطلب و اصولگرا میتواند فرصت بینظیری باشد تا جریان سوم ی ایران را برای همیشه از حیات ساقط کنند و مقصر تمام مشکلات پدید آمده در سال 1388 را دکتر نژاد معرفی کنند؛ اما این اقدام قدری به ضرر نظام تمام میشود؛ خاتمی در دادگاه از اشخاصی نام برد که در حساسترین مراکز نظام قرار دارند و سالهای متمادی با حکم رهبری در آن مناصب حضور داشتهاند و حالا قرار است در محکمهای حاضر شوند و به خیانت نظام علیه رای مردم شهادت دهند؛ خیلیها بر این باورند که این افراد در دادگاه حاضر نمیشوند و قائله همچون سالهای گذشته با پایانی باز خاتمه مییابد، اما نگارنده همچین تصوری نداشته، چرا که اگر آن افراد مایل به اینکار نبودند، قطعا در حال حاضر نیز این مسئله مطرح نمیشد، اما با این فرصت امکانی(ارادهای) برای بازیابی قدرت پیدا کردهاند که هم نظام را از این گناه نابخشودنی تبرئه کنند و هم جریانهای متبوعشان، بار دیگر بدل به یکهتازان عرصه ی جمهوری اسلامی شوند.
باری، این پرونده هرچند هزینه خواهد داشت اما فواید و آوردهای آن به مراتب برای آینده ی نظام بیشتر خواهد بود، شاید در حال حاضر دادگاه و افراد مطلع تمایلی به پیشرفت پرونده نداشته باشند، اما با مساعد شدن شرایط حتما بهدان خواهند پرداخت.
به امید صبح روشن .
درباره این سایت